چرا به حزب اتحاد کمونيسم کارگرى پیوستم؟
حسن معارفی پور

راجع به پیوستنم به حزب اتحاد کمونیسم کارگری، باید اشاره کنم که دلایل متعددی باعث پیوستنم به حزب اتحاد شد که در زیر به آن می پردازم .

بدون شک حزب اتحاد کمونیسم کارگری حزب ایده الی که از هر لحاظ قابل قبول من باشد نبوده و چنین حزبی حداقل در اپوزیسیون ایران وجود ندارد، اما باید اشاره کنم که من نمی خواهم احزاب که محصول جامعه هستند را ایده الیزه کنم. هر حزب حتی پیشرفته ترین احزاب کمونیستی فارغ از نقص و مشکل نبوده و نیست. حزب اتحاد کمونیسم کارگری هم به مثابه ی یک حزب تازه تاسیس نمی تواند فارغ از این نواقص چه تئوریک و چه سیاسی و تشکیلاتی باشد. من به مثابه ی یک عضو فعال از این حزب به سهم خود برای رفع هر نقصی آماده ام و با افتخار حاضرم هر وظیفه ایی را قبول نمایم .

بعد از انشعاب کمونیسم کارگری از حزب کمونیست ایران و کومه له، علیرغم نظریات دقیق کمونیسم کارگری در آن مقطع به نسبت کل آثار مارکسیستی آن دوران و علیرغم انتشار دهها اثر تئوریک و قابل رجوع، به دلیل بمباران تبلیغاتی ناسیونالیست های درون کومه له و چپ های متمایل به راست این جریان، در کردستان و مهندسی افکار از طریق رادیو و نشریه و هوادارانشان، بیشتر مردم کردستان که سابقا تحت تاثیر کومه له کمونیست دوره مارکسیسم انقلابی و منصور حکمت بودند، به منصور حکمت و کمونیسم رادیکال و کارگری جین جین فحش می دادند و حتی در بسیاری از موارد زیر تاثیر ارازل و اوباش ناسیونالیست و بی خاصیت درون این حزب منصور حکمت را همچون خائن نام می بردند .

کومه له در آن دوران نقد سیاسی به خط کمونیسم کارگری نداشت و نمی توانست داشته باشد، چون کومه له از لحاظ تئوریک بسیار ضعیف شده بود و تمام کادرهای برجسته کومه له و حزب کمونیست ایران با کمونیسم کارگری همراه شدند. چندین سال کومه له و حزب کمونیست ایران و دیگر ناسیونالیست های درون این جریان در تپل و دهل کوبیدند که گویا کمونیسم کارگری خیانت کرده و از ترس فرار کردند و نتوانستند در اردوگاه بمانند و" مبارزه" کنند .

البته مبارزه از نظر کومه له تنها با مبارزه ی مسلحانه تداعی می شد و در دوران منصور حکمت هم همیشه تشکیلات کردستان را مبارز و انقلابی و تشکیلات خارج کشور را غیر انقلابی و پاسیف تعریف می کردند. اگر چه منصور حکمت با این فرهنگ فدایستی و چریکیستی در حزب کمونیست ایران هم به شدت مبارزه کرد. به هر حال منظور از این  یادآوری ها این است که من نیز به عنوان عضوی از جامعه تحت تاثیر سم پاشی کومه له و ناسیونالیسم کورد علیه کمونیسم کارگری و شخص منصور حکمت قرار گرفته و تا حدود زیادی دید منفی به منصور حکمت داشتم .

زمانی که ایرج آذرین و یارانش تحت تاثیر کشمکش های درون جامعه و عروج اصلاح طلبان، از تحزب کمونیستی رویگردان شده و در تلاش برای بسیج کردن طبقه ی کارگر، پشت این یا آن جناح از بورژوازی برآمدند و "در دفاع از مارکسیسم" و "چشم انداز و تکالیف" ها توسط آقایان تازه اصلاح طلب به نگارش درآمد، کومه له "کمونیست"، بعد از سالها، تازه توانسته بود از لحاظ تئوریک یک سوژه گیر بیاورد که ضعف تئوریکش را با اتکا به این تئوریهای رفورمیستی امثال آذرین- مقدم  جبران کند و بتواند در نقد کمونیسم منصور حکمت دست به قلم شود. اگر چه کومه له هیچگاه نتوانست به جز باز کردن یک سری مسائل تشکیلاتی در مورد کمونیسم کارگری و منصور حکمت یا تکرار خزعبلات آذرین، حتی یک مقاله سیاسی قابل رجوع منتشر نماید و همیشه سکوت را بر اعلام موضع و فرار را بر قرار ترجیح می داد. اما بعد از انتشار در دفاع از مارکسیسم ایرج، این مانیفست کومه له، تمام دهان ها علیه کمونیسم کارگری باز شد و بیشر اعضای این حزب شروع به لجن پراکنی به منصور حکمت و کمونیسم کارگری کردند .

ما به عنوان فعالین وابسته یا سمپات حزب کمونیست ایران و کومه له، در داخل برای آنکه ثابت می کردیم که ما کومه له و "کمونیست" هستیم و آنتی منصور حکمت، باید در دفاع از مارکسیسم ایرج آذرین را از بر می کرده و به رخ "حکمتیست ها" می کشیدیم. این آزمون کومه له در داخل برای پذیرش عضو و نیرو بود. ما هم در دفاع از مارکسیسم را دست به دست کرده و به عنوان فعال سمپات کومه له از شهری به شهر دیگر حمل می کردیم .

متاسفانه به دلیل اختناق شدید سیاسی و سرکوب های رژیم کثافت اسلامی امکان مطالعه همه جانبه ی آثار منصور حکمت و ادبیات غنی کمونیسم کارگری برای ما، وجود نداشت و ما ناچار بودیم گزینشی عمل کنیم و تنها به خواندن برنامه و یک سری مسائل پایه ای اکتفا کنیم. این باعث می شد که نتوانیم احزاب سیاسی و کمونیسم کارگری به عنوان میلیتانت ترین نیروی چپ ایران به خوبی بشناسیم و مطالعه کنیم. این دلایل، خود  به عدم شناخت ما از این احزاب و کج فهمی هایی که نسبت به کمونیسم کارگری و منصور حکمت، آگاهانه از جانب کومه له ای ها دامن زده می شد را در پی داشت .

بعد از خارج شدن از ایران و به هر دلیل وارد شدن به کومه له، امکان مطالعه ی آثار منصور حکمت و ادبیات کمونیست کارگری  زیر فشار پلیسی به نسبت کمتر کومه له برای من بیشتر شد و همین باعث نزدیکی بیشتر به منصور حکمت و تاثیر پذیرفتنم از ادبیات او شد .

اما همان طور که اشاره کردم انشقاقات پی در پی در صفوف کمونیسم کارگری باعث شد که امکان انتخاب سیاسی برای ما بسیار مشکل شود و نوعی سرخوردگی از کمونیسم کارگری و احزاب موسوم به کمونیسم کارگری در بین ما به وجود آید. همچنین خاطره تلخ فعالیت در کومه له و کیس سازی ها و پرونده سازی این جریان علیه ما و دیگر رفقای قدیمی شان و همچنین فرهنگ رایج در چپ ایران باعث می شد که با احتیاط با این احزاب برخورد کنم و امکان انتخاب سیاسی برایمان بسیار دشوار شود .

بدون شک برای پیوستن به هر حزب سیاسی باید تمام برنامه و ادبیات سیاسی آن حزب را مطالعه نمود و نقص ها و اشکالات آن را اشاره کرد و در مقابل هم نقاط قوت را تقویت نمود و جامعه را از آن باخبر کرد. همچنین تنها با اتکا به برنامه نمی توان از یک حزب سیاسی ارزیابی نمود، بلکه باید آن حزب را در پراتیک و عرصه ی عمل بررسی نمود .

از نظر من هر میزان از فعالیت فردی با هر میزان از رادیکالیسم در نهایت افتادن به دامان لیبرالیسم را در پی دارد و راه به جایی نمی برد. برای آنکه کمونیست ها بتوانند هر تغییری و لو جزی را در جامعه ایجاد نمایند، به تشکل سیاسی و طبقاتی نیاز دارند. کمونیست ها بدون تشکل رادیکال و حزب سیاسی جدی نمی توانند کاری از پیش ببرند. من به عنوان یک فعال کمونیست و پیرو نظریات مارکس، انگلس، لنین و منصور حکمت، معتقدم که نمی توانیم بدون حزب سیاسی فعالیت جدی و رادیکالی را به پیش ببریم و در بهترین حالت نمی توانیم عنصر مفیدی برای جامعه باشیم. به همین دلیل به حزب اتحاد کمونیسم کارگری پیوستم و از آن دفاع می نمایم .

بنابراین حزب سیاسی کمونیستی با تمام ضعف هایی که داشته باشد هزاران برابر بهتر از کار محفلی و فردی یا انزوا و گوشه نشینی و فیگور کمونیستی گرفتن و خاطره نویسی است .

باید اشاره کنم در طول حداقل یک سال گذشته که من فعالیت های حزب اتحاد کمونیسم کارگری را تعقیب و از نزدیک با بسیاری از رفقا در ارتباط بوده ام، به جد می توان گفت مواضع سیاسی این حزب از هر لحاظ دقیق تر و سر خط تر از بقیه احزاب چپ بوده و جز در موارد جزئی که اختلافات را به رفقایم در این حزب اعلام کردم شاهد اختلاف آنچنانی، اختلاف استراتژیک و اختلافی که مانع فعالیت من در این حزب باشد، نشده ام. به همین دلیل به این حزب پیوستم و از تمام دوستان و رفقایم دعوت می نمایم که به همکاری با این حزب بپردازند و برای بنا نهادن یک جامعه ی ازاد و برابر سوسیالیستی قدم بر دارند .

04.10.2011